پارسیان شعر

اشتراک اشعار زیبای فارسی به همراه پیوند های مفید

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۹ ثبت شده است

۰۷
شهریور

به نام یکی کننده ی عشاق

شاعری هنر نیست عشق است.پس باید عاشق بود تا شاعر شد.شعر کلام بی کلامان است.من از زمانی که به درد عشق گرفتار شدم شاعر شدم و گرنه من اصلا اهل شعر نبودم.تا به امروز هم هر چه سرودم برای یگانه معشوقم بوده که در عالم نظیر ندارد.افسوس اکنون او ز من دور است و من ز او دور وگرنه می گفتم هزار درد دل نهفته در سینه را.در پایان از حضرت حق می خواهم که تمام عالمبه درد دچار شوند!درد عشق!

  • حسین زرنقاب
۰۷
شهریور

غزل شماره 306
اگر به کوی تو باشد مرا مجال وصول
رسد به دولت وصل تو کار من به اصول
قرار برده ز من آن دو نرگس رعنا
فراغ برده ز من آن دو جادوی مکحول
چو بر در تو من بی‌نوای بی زر و زور
به هیچ باب ندارم ره خروج و دخول
کجا روم چه کنم چاره از کجا جویم
که گشته‌ام ز غم و جور روزگار ملول
من شکسته بدحال زندگی یابم
در آن زمان که به تیغ غمت شوم مقتول
خرابتر ز دل من غم تو جای نیافت
که ساخت در دل تنگم قرارگاه نزول
دل از جواهر مهرت چو صیقلی دارد
بود ز زنگ حوادث هر آینه مصقول
چه جرم کرده‌ام ای جان و دل به حضرت تو
که طاعت من بی‌دل نمی‌شود مقبول
به درد عشق بساز و خموش کن حافظ
رموز عشق مکن فاش پیش اهل عقول
 
 

  • حسین زرنقاب
۰۶
شهریور

پاسخ شعرا به حضرت حافظ.

حضرت حافظ در آغاز یکی از غزلیات خود چنین گفتند:(اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا-به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را)

در جواب حضرت حافظ حکیم امیر نظام گروسی چنین گفتند:

اگر آن کرد گروسی به دست آرد دل مارا-بدو بخشم سر و دست و تن و پارا

جوانمردی به آن باشد که ملک خویشتن بخشی-نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

استاد شهریار در جواب به حضرت حافظ و حکیم امیر نظام چنین گفتند:

اگر آن مهرخ تهران به دست آرد دل مارا-به لبخند ترش بخشم تمام روح و معنا را

سر و دست و تن و پارا به خاک گور می بخشند-نه بر آن مه لقای ما که شور افکنده دنیارا

من نیز در جواب همه ی استاید گفته ام:

اگر آن دخت اکباتان به دست آرد دل مارا-به دو ابروی کمانش دهم دنیا و عقبی را

چو دو لب را بکند تر دهم این ارض و سما را-دهمش ابر سیه را دهمش باد صبارا

  • حسین زرنقاب
۰۶
شهریور


غزل شماره ۷۰
مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست
اشکم احرام طواف حرمت می‌بندد
گر چه از خون دل ریش دمی طاهر نیست
بسته دام و قفس باد چو مرغ وحشی
طایر سدره اگر در طلبت طایر نیست
عاشق مفلس اگر قلب دلش کرد نثار
مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست
عاقبت دست بدان سرو بلندش برسد
هر که را در طلبت همت او قاصر نیست
از روان بخشی عیسی نزنم دم هرگز
زان که در روح فزایی چو لبت ماهر نیست
من که در آتش سودای تو آهی نزنم
کی توان گفت که بر داغ دلم صابر نیست
روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم
که پریشانی این سلسله را آخر نیست
سر پیوند تو تنها نه دل حافظ راست
کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست
 
 

  • حسین زرنقاب
۰۶
شهریور

بسمه تعالی

ضمن عرض سلام خدمت همه ی بازدید کنندگان گرامی و عرض خوشامد خدمت بازدید کنندگان جدید.روند کار وبلاگ به این صورت است که هر روز یکی از غزل های حافظ به عنوان فال روز به اشتراک گذاشته می شود و دیگر اشعار به صورت مناسبتی یا رندوم به اشتراک گذاشته می شود.

با تشکر از شما-ارادتمند شما حسین زرنقاب

  • حسین زرنقاب